نازنین خانم و شب 23 رمضان
سلام ناناز مامان دیشب بلاخره رفتیم هییت بابایی هم خوند شما هم راحت خوابیدی اما وقتی اومدیم خونه بیدار شدی ونذاشتی مامانی بخوابه تا الان که تازه خوابیدی این اولین شب قدری بود که باهم رفتیم ایشالله هزارتا شب قدر رو درک کنی امروز ٢٩ روزگیت بود عصر با بابایی رفتیم پیش دکتر شفیعی گوشتو سوراخ کردیم اینقدر گریه کردی مامانی مردو زنده شد ولی بجاش خوشمل شدی جیگر بودی جیگرتر شدی اینم عکسهات ...