نازنین رقیهنازنین رقیه، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات نازنین رقیه

ناناز168 روزه

سلام گل مامان الهي فدات شم دورت بگردم كه هرروز داري منو ديوونه تر ميكني به خدا مامان نميدوني چه لذتي داره با تو زندگي كردن ...فكركن اينا روماماني ميگه كه از بچه متنفر بوده اما حالا لذت لباس پوشوندنت ،عوض كردنت ،حمام بردنت غذا خوردنت رو با دنيا عوض نميكنم ماه من...اين روزا بدجور دندونات اذيتت ميكنه كاش زود بيرون بيان      راستي خوشكلم هرچقدر بابايي بودي بابايي تر شدي پنج شنبه رفتيم خونه خاله نجمه خيلي وقت بود نديده بوديمشون ولي شما انگار كه بابا رو كمتر ديده بودي اينقدر واسه بابا دست وپا زدي وخودت ميكشوندي طرف بابا كه نگو همه از خنده تركيديم با اين خوشمزه بازي هات بعد هم كه برگشتيم مامانا وباباجون اومدن پيشمون ولي باز...
21 دی 1390

قلاب بافي ماماني واسه من

  سلام به همه خاله جوني ها مامانم واسم بافني كلده اينم از عكسهاشون يه تل و يه پاپوش ماماني خيلي تلاش كلد تا بلاخره موفق شد هنوز هم داله تلاش ميتونه تا چيزهاي خوشملتري واسم ببافه... اي واي ماماني اومدي عكس بندازي چرا خبل ندادي!!!!!!!چقدر خوشمل شدم همون تله هستا!!!!!!   دوس جوني ها شما هم به ماماناتون بگيد واستون چيزهاي خوشمل خوشمل ببافن... مواظب خودتون و ماماناتون باشيد بوسسسسسسس ...
12 دی 1390
1