نازنین رقیهنازنین رقیه، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات نازنین رقیه

بازی با کودک دوسال ونیمه

1392/11/12 15:18
1,588 بازدید
اشتراک گذاری

کودکانی که در سال های اولیه ی عمر ، در محیطی مناسب پرورش می یابند ،
معمولا بهره ی هوشی بالائی دارند و آسان تر با مدرسه سازگار می شوند . به بیان دیگر می توان گفت:" اگر می خواهید کودکتان در بزرگسالی انعطاف پذیرترین قدرت مغزی را برای یادگیری داشته باشد ، او را درمحیطی با انواع محرک های حسی پرورش دهید ."

بدین منظور ، "بازی" می تواند بهترین شیوه برای نیل به این هدف باشد :

"ورزش" را فراموش نکنید ! حتی برای کودک دوساله تان . ورزش کردن ، پل های عصبی را که برای آموختن مهارت های تحصیلی در زندگی آینده ضروری هستند تشکیل و تقویت می کند . مثلا کودکتان را تشویق کنید تا 5 بار دور حیاط خانه ی مادربزرگ یا زمین بازی پارک بدود ، تا به بستنی مورد علاقه اش برسد .

"چهار دست و پا " راه رفتن کودک ، یک نوع درمان در برخی مشکلات روانی کودکان محسوب می شود .
با هم مشغول بازی "موش و گربه " شوید . شما موش شوید و چهاردست وپا روی
زمین از این اتاق به آن اتاق بروید و کودکتان را تشویق کنید که اگر می تواند مثل یک گربه ی زرنگ و قوی  شما را بگیرد.

 کودکتان را در معرض انواع صداهای مختلف قرار دهید

 مثلا اگر از بیرون خانه صدای قارقار کلاغ می آید ، یا ساختمان کنار خانه ی شما
تیرآهن خالی می کند ، یا موتورسیکلت و ماشین از کوچه ی شما رد می شود ،
کودکتان را متوجه ی تمام این اصوات نمائید و تفاوت  صدای موتور با ماشین را
به او نشان دهید تا او با این تجربه اندوزی ها بتواند به رشد مغز خود کمک کند .

 

"عمو زنجیر باف " ، شیوه ی فوق العاده ای برای توسعه دادن به درک فضایی کودکتان است

دست های کودکتان را بگیرید و دایره وار راه روید ، شعر عموزنجیرباف را برایش بخوانید و از او بخواهید "بله" هایش را بلند و شاداب جواب دهد . بعد از چندین بار بازی حالا از او بخواهید شعر را از حفظ بخواند و شما جواب "بله" هایش را بگوئید."نجوا کردن"  کمک می کند که کودک تنظیم صدای خود را که جنبه ی مهمی از هوشیاری در ارتباط با صدای شماست ، یاد بگیرد . این کار در عین حال ، تمرکز زیادی را می طلبد . کودکان دو ساله عاشق نجواکردن هستند و از انجام  این کار احساس غرور می کنند . به پچ پچ کردن در گوش یکدیگر آن قدر ادامه دهید ، تا کودک یاد بگیرد که چگونه صدایش را خیلی ملایم کند

"حفظ شعر" همراه با بازی را فراموش نکنید ! 
گیرایی کودکان دو ساله مثل اسفنج می ماند . اگر چیزی را یکبار بشنوند ،
شروع به سپردن آن در حافظه می کنند ، مخصوصا اگر همراه با حرکت و بازی باشد
. شعری موزون و جالب را چندین بار در روزهای متوالی برایش بخوانید . بعد
از او بخواهید که کلمات آخر هرمصراع را او بگوید . هر بار از تعداد کلماتی
که شما می گوئید بکاهید تا او بتواند به تنهایی کل شعر را از حفظ بخواند .
البته این کار احتیاج به صبر بسیار و مدت زمان زیادی دارد و هر کودک با
کودک دیگر متفاوت است . شاید کودک دو سال و نیمه ی شما هنوز نمی تواند درست
و حسابی حرف بزند . در هر صورت باید آنقدر برایش حرف بزنید و شعر بخوانید ،
تا دایره ی لغاتش گسترده گردد .

 

حالت های چهره را به او بیاموزید !

یک مجله بردارید و به آدمهایش نگاه کنید . چهره های شاد ، غمگین ، هیجان زده ،
اخمو ، عصبانی ، ... . این بازی به کودک دو ساله ی شما کمک می کند تا
احساساتش را شناسائی کند .  

عروسک های فرزندتان را در اتاق بچینید و با آنها حرف بزنید از
قول عروسک ها هم حرف بزنید و برای هر عروسک صدای متفاوتی از خود دربیاورید
. با کودک و عروسک ها بازی "وانمودسازی" انجام دهید . مثلا " الان دارد
باران می آید ، ای وای الان سگ پاکوتاه خیس میشود ، بیا بالش را روی سرمان
بگیریم تا خیس نشویم ... حالا بهتر شد ، خورشید خانم از پشت ابر درآمد ،
واااااای رنگین کمان را ببینید ، ....." .

 

"بشین پاشو " بازی کنید !
می توانید گزینه های دیگری هم به آن بیافزائید مثل :" بخواب ، بالا بپر ،
بچرخ ،..." خودتان هم با او این اعمال را انجام دهید .استفاده از چند هم
بازی هم سن و سال یا حتی بزرگ تر ها می تواند شور و حال بیشتری به بازی
ببخشد . یک بار یکی از افراد  فرمان دهد و بقیه اطاعت کنند ، حالا نوبت
کودکتان است . به محض گفتن " بالا بپر" همه باید این کار را انجام دهند ،
هر که کند تر این عمل را انجام داد ، بازنده شده و از دایره ی بازی حذف می
شود .

دیگر زمان آن رسیده است که کودک شما خودش شلوار و کفش خود را بپوشد هربار این عمل را خودش به تنهایی انجام داد مدت زمان انجام عملش را بشمرید . چندبار دیگر این بازی را تکرار کنید تا ببینید او می تواند این عمل را در
شمارش کمتری انجام دهد ؟ این بازی ، مهارت های حرکتی و سرعت عمل او را
افزایش می دهد .

 

عروسک هایی که می توان دست را به داخلش برد و او را تکان داد  تجربه ی مثبتی بر رشد عاطفی کودک می گذارد . پشت مبل بروید و برای او نمایش دهید و بعد از او بخواهید این کار را انجام دهد .شاید کودک دو سال و نیمه ی شما هنوز نمی تواند درست و حسابی حرف بزند . در هر صورت باید آنقدر برایش حرف بزنید و شعر بخوانید ،
تا دایره ی لغاتش گسترده گردد

 

"نجوا کردن"  کمک می کند که کودک تنظیم صدای خود را که جنبه ی مهمی از هوشیاری در ارتباط باصدای شماست ، یاد بگیرد . این کار در عین حال ، تمرکز زیادی را می طلبد . کودکان دو ساله عاشق نجواکردن هستند و از انجام  این کار احساس غرور می کنند . به پچ پچ کردن در گوش یکدیگر آن قدر ادامه دهید ، تا کودک یاد بگیرد
که چگونه صدایش را خیلی ملایم کند .

 

دست هایتان را پشت تان نگه دارید . حالا بازی را با حرکت انگشت ها و خواندن شعرشروع کنید  5تا موش کوچولو بیرون رفتند تا بازی کنند ، دست هایتان را جلوی خود بیاورید همه ی راه را دنبال غذا گشتند ، وانمود کنید که غذا داخل دهانتان می گذارید ، یک دفعه گربه ی پشمالوی چاق و چله آمد ، دست هایتان را مثل پنجول
نگه دارید ، ..وچهار تا موش کوچولو دوان دوان فرار کردند . حالا بازی را تکرار کنید و هر بار از تعداد موش هایی که فرار می کنند ، کم کنید . وقتی که به موش کوچولو رسیدید ، بگوئید : " یک گربه ی چاق و چله آمد " . لحظه ای مکث کنید ، سپس خیلی سریع بگوئید :" موش فرار کرد ! حالا چی کار کنیم ؟ " بازی با انگشت ها را تکرار کنید و کودکتان را تشویق کنید که حرکات را با شما تکرار نماید . این بازی را می توان در هر شرایط به صورت نشسته انجام داد .

حتی می توان در محلی که همه باید ساکت باشند این بازی را انجام داد . یا
هنگامی که با کودکتان در ماشین هستید و او از داخل ماشین نشستن و بی تحرکی
خسته شده است .

بازی های تخیلی ، مهارت های ارتباطی و فکری کودکتان را تقویت می کند 

ظرفو ظروف پلاستیکی او را دور خود بچینید و وانمود کنید که مثلا دارید شیر می
نوشید ، یا مسواک می زنید ، حالا باید صورتتان را بشوئید . گاهی هم وانمود
کنید که از یک شی تخیلی استفاده می کنید و به کودکتان بگوئید که دارید چه
کار می کنید .از او هم بخواهید شیر خیالی درون ظرف را بخورد و وانمود کند
که خیلی خوشمزه بود !!

 

یکسری شی اعم از اسباب بازی ، میوه ، ظرف و ظروف ، کتاب و خودکار و غیره جمع آوری کنید و میان خود و کودکتان قرار دهید 
بعد با یک پارچه چشم تان را ببندید و از کودکتان بخواهید یکی از این وسایل
را به دست شما بدهد . با انگشتانتان شی را لمس کنید ، او را بو کنید ،
دقیقا وارسی کنید و سپس اسم آنرا بگوئید . حالا نوبت فرزندتان است . به
آرامی چشمش را ببندید و یک شی را به دستش بدهید و از او بخواهید اسمش را
بگوید . این بازی تجربه های حسی کودکتان را تقویت می کند .

 

دیگر وقت آن رسیده که کودکتان صدای سگ و گاو و مرغ و خروس و ... را بداند چه بهتر که یک صبح جمعه به اتفاق خانواده به روستاهای اطراف شهرتان بروید ، تا کودکتان این اصوات را از نزدیک بشنود .به امید پرورش نیکو و شایسته.

پسندها (1)

نظرات (3)

مامانی درسا
3 فروردین 93 2:53
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . . نوروزت مبارک و بهارت گلباران دوست من
.......
4 خرداد 93 17:53
حتما بخون خیلی قشنگه پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است...آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه
mamooshak
4 مرداد 93 13:23
سلام عزيزم تولد نازنين رقيه جان مبارك انشااله خدا عمر با بركت زير سايه پدر و مادر بهش بده عيدتون هم پيشاپيش مبارك التماس دعا به رقيه گلم هم بگو با اون دستاي كوچولوش كه تبرك شده كعبه هست واسه ما هم دعا كنه