نازنین رقیهنازنین رقیه، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات نازنین رقیه

9ماهگي

1391/2/13 14:11
1,180 بازدید
اشتراک گذاری

نازنيني در 9ماهگي

 

 

خوشكل مامان باباش باز هم خوشمزه تر تر تر شده گاهي وقتا با بابايي ميشينيم فكر ميكنيم كه بخوريمش بعد ميگيم نه از كجا معلوم ديگه بتونيم مثل ناناشي بياريم خلاصه مواظب خودت باش كه يه لقمه ات نكنيم...

واما بريم سر اصل مطلب...

كارهايي كه نازنيني در 9ماهگي انجام ميده...

 

ازهمه كارهاش خوشمزه تر كه من يكي از خنده وعشق ميميرم سر تكون دادنش هست يه دفعه شروع ميكني دس دسي و خنديدن و سرت روبه چپ و راست چرخوندن نميدونم از كي وكجا ياد گرفتي هر چي هست خيلييييييييييييي خوشمزه است

يه خوشمزه بازي ديگه شما كه البته مال خيلي وقته ولي الان مينويسم اينه كه خيلي به اسمون نگاه ميكني هر وقت ميريم بيرون سرت همين طور بالا هست و خيره ميشي به اسمون قربونت برم با همه پاكيت نفسوووووووووووو

ديگه اينكه من وبابا به اين نتيجه رسيديم كه هروقت واست قران ميزاريم بلااستثنا شما قبل از اذان صبح بيداري ميشي و با خودت يه زمزمه هايي داري وگريه هم نميكني تا موقع اذان شير ميخوري وميخوابي الهي مادر فداي تو بشه دردات به جونم عزيزكم

نازنيني باي باي كردن رو هم ياد گرفته قلبون دستاي كوشولو موشولوت مادر.......

هنوز چهار دست وپا نميري وفكر نميكنم بري همه ميگن ديگه راه ميره ولي سرجات ميچرخي و جلو ميري...

گاهي وقتا هم دعوا ميكني وبلند ميگي اَدَ و هوم هوم ميكني اين يعني دعوا

نسبت به ني ني ها هم خيلي واكنش نشون ميدي

عاشق تلوزيوني مخصوصا خاله شادونه گاهي وقتا در حال تماشاي تلويزيون ميري لالا

وزنت هم اين ماه تغييري نكرده بود فقط 200 گرم اضاف كرده بودي كه گمانم مال دندونات بود كه اين ماه بيرون اومد

از ته حلقت صدای غ رو با غلظت میگی مثل موقعی که اب غرغر میکنیم

دستاتو بازو بسته میکنی یعنی بیا...

میخندی وچشماتو ریز میکنی الکی...

موش میشی...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

هدیه جووووووووووووووون
11 اردیبهشت 91 11:52
سلام
ماشالا به این خانوم خانوما
چی کارهایی میکنی تو کوشولوی ناز نازی
=D

ممنون نظر لطفتون هست
حسناسادات
11 اردیبهشت 91 12:34
9 ماهگیت مبارک خاله جون

فداي شما